1 معيارهاي توسعه جوامع در عصر اطلاعات الجمعة نوفمبر 12, 2010 6:38 pm
Admin
Admin
در عصر اطلاعات، مصداق باسواد بودن متحول شده است و بر همين اساس، مفهوم سواد اطلاعاتي شكل گرفته است تا معيار تشخيص افراد با سواد اطلاعاتي از افراد بيسواد اطلاعاتي را بتوان شناخت. به گزارش ايسنا، به جرات ميتوان گفت اكثر افراد جامعه كم و بيش از فنآوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي متأثرند و اطلاعات، تمامي زيرساختهاي جوامع را متحول كرده است و موجب شكلگيري نظامهاي اطلاعاتي نوين در عرصه جهاني شده است كه ظهور جامعه اطلاعاتي يكي از رهاوردهاي عصر اطلاعات به شمار ميرود. بايد خاطرنشان كرد، سواد اطلاعاتي مفهومي است كه در نتيجه تحولات و تغييرات سريع در فنآوريهاي اطلاعاتي پيدا شده و مجموعه مهارتهايي است كه فرد براي ادامه حيات در جامعه اطلاعاتي به آنها نيازمند است. اين سواد، قدرت دسترسي مؤثر به اطلاعات با ارزش، آگاهي از چگونگي سازماندهي دانش و اطلاعات، روشهاي مختلف جستوجو، توان تشخيص مشكل و شناخت مؤثرترين اطلاعات براي رفع آن است. سواد اطلاعاتي همچنين يك نگرش و مهارت جديد براي انجام وظايف در جامعه جديد به شمار ميآيد. فرد با سواد اطلاعاتي، ارزش اطلاعات را تشخيص داده و وقتي براي حل مشكلي، به اطلاعات نيازمند است، توانايي پيدا كردن و تحليل آنها را دارد و قادر است محتواي اطلاعات را با ديد انتقادي ارزيابي كند؛ همچنين استفاده از محتواي اطلاعاتي را به درستي و با مهارت انجام ميدهد و از طرفي، توانايي ايجاد محتواي كيفي را هم دارد. در دهه 1980 عنصر فنآوري هم به تعريف سواد اطلاعاتي وارد شد. انجمن صنعت اطلاعات در 1952 اعلام كرد سواد اطلاعاتي دانشي است كه به فرد كمك ميكند بداند چگونه و كجا براي رسيدن به منابع دانش از فنآوري اطلاعاتي استفاده كند. در همين دهه ويليام دمو تحت تأثير نوآوريهاي فنآوري در پردازش، ذخيرهسازي، بازيابي و انتقال اطلاعات، تعريف جديدي از سواد اطلاعاتي ارائه كرد كه سواد اطلاعاتي مهارت و دانش دسترسي مؤثر به اطلاعات و ارزيابي آن، هنگام نياز است. به نظر او سواد اطلاعاتي با شيوه تفكر رابطه مستقيمي دارد. پشتكار، توجه به جزئيات و دقت در پذيرش عقايد منتشر شده صفاتي هستند كه به پرورش اين مهارت كمك ميكنند. اما امروز وجود رايانهها و منابع الكترونيكي و استفاده از آنها توسط كاربران كتابخانهها، باعث شده است سواد اطلاعاتي را «سواد اطلاعاتي ديجيتالي» نيز بنامند. سواد اطلاعاتي ديجيتالي توانايي ارزيابي، مكانيابي، تركيب و استفاده بهينه از اطلاعات، شبكههاي ارتباطي و منابع الكترونيكي است. دكتر محمد حسنزاده در كتابي با عنوان عصر اطلاعات و دولت دسترسپذير كه اطلاعات اين گزارش از آن برگرفته شده سعي كرده است تا به تبيين ويژگيهاي عصر اطلاعات و تدوين معيارهايي براي دسترس پذير كردن دولت در اين عصر بپردازد. بر اساس مفاهيم بخش نظري، ميزان استفاده جوامع از فنآوري اطلاعات يا همان ضريب نفوذ در جوامع فعلي به تشكيل يك طبقهبندي منجر شده كه پيامد عمده آن شكاف ديجيتالي نام گرفته است كه به معناي وجود نابرابري در دسترسي و استفاده از فنآوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي بين كشورهاي توسعه يافته و عقب مانده است. اما شكاف ديجيتالي، كشورهاي جهان را از نظر استفاده از فنآوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي به «شمال ـ جنوب» يا «مركز ـ پيرامون» تقسيم ميكند و چالشهاي مهمي را در روند توسعه و بهبود كيفيت دسترسي جوامع جنوب به ابزارهاي فنآوري اطلاعات و ارتباطات به وجود ميآورد. به علاوه جوامع شمال هم در ميزان بهرهمندي و بهرهوري از اطلاعات در دسته بنديهاي مختلف قرار گرفتهاند، ميزان توسعه پهناي باند و كاهش هزينههاي دسترسي به اطلاعات، تلاشها پيرامون ديجيتالي كردن اطلاعات و اسناد و گسترش كتابخانههاي ديجيتالي هم بر جوامع جهاني مؤثر بوده است. امتيازبندي جوامع از نظر ضريب نفوذ فنآوري، يكي از ملاكهاي سنجش ميزان توسعه جوامع در عصر اطلاعات به شمار ميرود. در اين زمينه ميتوان از شاخصهاي توسعه جهاني بانك جهاني نام برد. اطلاعات و آمارهاي منتشر شده در اين گزارشها از جمله منابعي است كه معيارهاي توسعه يا نبود توسعهيافتگي كشورها را در فنآوريهاي اطلاعات و ارتباطات مشخص ميكند. در فنآوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي، شاخصهاي توسعه جهاني، ميزان پيشرفت و بهبود را در مواردي از جمله روزنامهها، تلويزيونهاي خانگي، رايانههاي شخصي، كاربران اينترنتي، تعداد مدارس متصل به اينترنت، تعداد مشتركان پهناي باند اينترنت، ميزان پهناي باند اينترنت در مقياس جهاني، تعداد سرورهاي اطلاعاتي اينترنت، سبد خريد اينترنت، هزينههاي استفاده از فنآوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي مد نظر قرار ميدهد. طبق برخي تعاريف، به مهارتهايي كه افراد براي ادامه حيات، زندگي و كسب و كار در جامعه اطلاعاتي نياز دارند، سواد اطلاعاتي ميگويند؛ سواد اطلاعاتي و سواد عملياتي (توانايي خواندن و استفاده از اطلاعات در زندگي روزمره، تشخيص نياز اطلاعاتي و جستوجوي اطلاعات براي تصميمگيري آگاهانه) بسيار به يكديگر نزديكاند. به گفته كارشناسان، لازمه سواد اطلاعاتي، توانايي كنترل اطلاعات توليد شده رايانهها و رسانههاي ارتباط جمعي است. تحولات اجتماعي و فنآورانه نيازمند مهارت و دانش جديد است. مروري بر تعاريف فوق و ساير تعاريف در منابع مختلف مشخص ميكند كه وجه تشابه همه آنها در مهارتهاي افراد جامعه براي استفاده از فنآوريهاي اطلاعاتي در جنبههاي مختلف زندگي است. علياكبر جلالي ـ استاد دانشگاه در اين باره معتقد است: جامعه اطلاعاتي جايي است كه توليد، توزيع و استفاده از اطلاعات براي تمامي امور زندگي به صورت آزادانه در دسترس همگان قرار داشته باشد و سواد، امروز مجموعه عملياتي است كه يك شهروند الكترونيك بايد براي انجام امور زندگي خود در يك شهر الكترونيك يا جامعه مجازي از آن برخوردار باشد. در چنين جامعهاي كه همه مردم ميتوانند از اطلاعات خام و پرورده استفاده كنند شانس ارتقاي زندگي بهتر و دسترسي به مشاغل برتر، بيشتر خواهد شد. به گفته وي، توانايي استفاده از رايانه، اينترنت و كاربردهاي فنآوري اطلاعات و ارتباطات بخشي از سواد اطلاعاتي را تشكيل ميدهند كه بايد نگاه شهروندان به جامعه اطلاعاتي، متفاوت از جامعه سنتي باشد تا بتوانند جامعه جهاني اطلاعاتي را درك كنند. حسينعلي افخمي مدير گروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبايي ميگويد: سواد اطلاعاتي فن و توانمندي استفاده از رايانه و ابزارهاي مرتبط به آن است. وي با بيان اينكه توسعه تكنولوژي مخابرات و اينترنت پرسرعت عوامل مؤثر افزايش سطح سواد اطلاعاتي است، تصريح ميكند: به موازات ورود تكنولوژي ديجيتال بسياري از كشورها بودجهاي را در جهت گسترش فنآوريهاي نوين مدارس اختصاص دادند تا محتواي كتابهاي درسي الكترونيك شود و زيرساختهاي آن براي دسترسي آسان به تلفن، رايانه و خدمات پس از فروش آنها فراهم شود. شايد مهمترين وجه غالب تأثير فنآوري اطلاعات را بتوان در تحولات گسترده ساختارهاي دولتي و حكومتي جوامع دانست. اين امر از آن جهت مهم است كه دولت همواره بزرگترين گردآورنده، كاربر، نگهدارنده و توليدكننده اطلاعات است. شكلگيري مفاهيم جديد، همچون اصطلاح دولت الكترونيك را ميتوان نمونه عيني اين تحولات ناميد. هدف اصلي پيدايش دولت الكترونيك، تعيين روشي مناسب براي دسترسي هرچه بهتر و بيشتر شهروندان به اطلاعات و خدمات دولتي، اصلاح كيفيت خدمات و ارائه فرصتهاي بيشتر براي مشاركت در فرآيندها و نهادهاي مردم سالار است. بديهي است تمامي اين فرآيندها در قالب بهرهگيري از الگوهاي فنآوري اطلاعات در سازمانهاي اداري و اجرايي دولت رخ خواهد داد. اگر بپذيريم كه دولت الكترونيك عبارت است از ارائه خدمات دولتي و اطلاعات به عموم با استفاده از ابزارهاي الكترونيك يا استفاده از فنآوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي براي ارتقاي دولتي كارآمدتر، پس پذيرفتهايم كه ماهيت و حقيقت دولت الكترونيك در بهرهگيري آن از فنآوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي نهفته است. گرچه دولت الكترونيك را در قالب اصطلاحات مختلف و متنوعي نظير دولت ديجيتالي، دولت آنلاين، و دولت مجازي نامگذاري كردهاند، با اين حال كاركردها و تعاريف همه اين اصطلاحات تفاوتي با يكديگر ندارد. اصطلاح دولت الكترونيك و ساير واژههاي مشابه، در آخرين سالهاي دهه 1900 شكل گرفت، اما تاريخچه استفاده و بهرهگيري از فنآوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي در سازمانهاي دولتي به قدمت تاريخچه اختراع رايانه است. نوشتارها و پژوهشهاي مرتبط با دولت الكترونيك هم از نظر ساختار موضوعي به موازات توسعه و پيشرفت فنآوريها متحول شدند. براي مثال در سالهاي اخير و با اختراع و توسعه شبكه وب جهاني، زيرساختهاي اجرايي و تئوريكي دولت الكترونيك هم تغيير كرده و اكنون مفاهيمي نظير دموكراسي مجازي و دموكراسي الكترونيك در قلمرو دولت الكترونيك شكل گرفته است. به اعتقاد محمد حسنزاده در كشورهاي مختلف به ويژه كشورهاي توسعه يافته، تلاشهاي گوناگوني براي هنجارسازي و تدوين مقررات در حوزه دسترسپذيري وبسايتهاي خدمات دولت الكترونيك انجام شده و نمادهايي براي اين مهم تصويب شده است. اما در ايران به دليل آغاز ديرپاي ورود به عرصه مجازي و رشد شتابان تمايل به استفاده از قابليتهاي دنياي مجازي، شكاف عميقي بين وضع آرماني و موجود محملهاي ارائه خدمات دولت الكترونيك به وجود آمده و تلاشهاي جدي در اين زمينه انجام نشده است و همين امر سبب شده است كه تبيين مفهوم ابعاد دسترسپذيري دولت در عصر اطلاعات، ضرورت بيشتري پيدا كند. البته ناگفته نماند: جمهوري اسلامي ايران به دنبال توسعه و رسيدن به سطحي از دسترسي به فنآوري اطلاعات و ارتباطات است كه براساس آن؛ دسترسي اختصاصي و عمومي تمامي آحاد و بخشهاي جامعه به ارتباطات ثابت و سيار و با قابليت استفاده از باند پهن به شكلي امن، با كيفيت، ارزان، مطمئن و مبتني بر نيازهاي كاربران براي استفاده از اينترنت، محتواي ديجيتال و ساير خدمات الكترونيك برمبناي ارزشهاي ديني ـ ملي فراهم شده باشد. در اين زمينه بايد خاطرنشان كرد: در حال حاضر رتبه ايران از نظر شاخصهاي دولت الكترونيك از 108 در سال 2008 به 102 در سال 2010رسيده است. علياكبر جلالي عضو هيأت علمي دانشگاه علم و صنعت ميگويد: بشر با گذر از جامعه كشاورزي به جامعه صنعتي هماكنون به فضاي مجازي دانشمحور رسيده است و در حال حاضر با جهاني رو به رو هستيم كه فنآوري اطلاعات، حرف اول را ميزند و براي جوانان اشتغال ايجاد ميكند. وي ميافزايد: در جامعه اطلاعاتي امروز بايد مدارس و دانشگاههاي كشور به سراسر جهان متصل شوند و اطلاعات و آگاهيهاي خود را مبادله كنند؛ همه كشورها در جهان متعهد شدهاند تا سال 2015 همه مدارس خود را به سيستم اينترنت متصل كنند. آيا در كشور ما اين امكان وجود دارد كه تا پنج سال آينده همه مدارس به اينترنت مجهز شود؟ جلالي از جمله تغييرات اقتصادي در جهان را تجارت، بانكداري و پول الكترونيكي ميداند و ميگويد: نيازهاي بشر در طول تاريخ شامل برخي نيازهاي اوليه از جمله آب و غذا بود، اما نيازهاي امروز بشر با نيازهاي 20 سال آينده كاملاً متفاوت است. وي ادامه ميدهد: نياز به ارتباطات، اطلاعات، زندگي اجتماعي و مجازي، نياز به پذيرش ريسك بيشتر، تصميمگيري آگاهانه و ارتقاي علمي از جمله نيازهاي انسان در هزاره سوم خواهد بود. و در اين ميان جمهوري اسلامي ايران با تدوين سند چشمانداز بيست ساله خود گامي بلند براي ترسيم وضع و جايگاه بلندمدت خود برداشته است، البته دستيابي به اهداف متعالي مطرح در سند مذكور، نيازمند تكميل، تدوين و اجراي برنامههاي راهبردي و اجرايي پايين دستي است و تحقق جامعه اطلاعاتي يكي از اهداف مرحلهاي و ميانمدت براي تحقق اهداف چشمانداز كشور از طريق توسعه و بهكارگيري فنآوري اطلاعات و ارتباطات و بر پايه توليد و استفاده هرچه بيشتر از اطلاعات و دانش در سطوح مختلف جامعه است. |