1 :: تأثیر نقش مدیریت دانش در سازمانها الجمعة نوفمبر 12, 2010 6:18 pm
Admin
Admin
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]TMBA:
اكبر احمدي- کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی
چکیده:
در بحث [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذا الرابط] میتوانیم بیان کنیم که فعالیتهایی در زمینه ایجاد دانش اعتبار بخشی و نمایش و عرضه دانش، اشاعه دانش و فعالیتهای بهرهگیری از آن تقسیمبندی نمود. سازمانها به منظور استفاده از دانش باید به سرعت در فعالیتهای مربوط به مدیریت دانش موازنه ایجاد کنند. برخی از سازمانها براین باورند که با تمرکز صرف بر افراد فناوری و فنون میتوان دانش را مدیریت کرد. تمرکز صرف بر این سه عامل به ادامه فعالیتهای رقابتی سازمانها کمک نمیکند. بلکه تعامل بین اینها است که به شکل مؤثری سازمان را در زمینه مدیریت دانش خود توانمند میسازد. مدیریت دانش سازمانی در جهان دانش مدار امروز رمز کامیابی و پیشگامی است. منشأ تشکیل دانش
د اده (Data) دادهها رشته واقعیتهای عینی و مجرد در مورد رویدادها هستند به این ترتیب زمان انجام یک معامله و مبلغ پرداخت شده هر یک به تنهایی دادهای در مورد این رویداد به شمار میآیند. [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذا الرابط] یعنی فرآیند استفاده خلاق و مؤثر و کارآمد از کلیه دانش و اطلاعات در دسترس سازمان به نفع مشتری و در نتیجه به سود خود سازمان و یا به عبارت دیگر فرآیند تبدیل دانش ضمنی به دانش کاربردی است. به این ترتیب ملاحظه میشود که دانش دارای فکری است که از داراییهای سنتی سرمایهای مهمتر خواهد بود. برای بدست آوردن توان تبدیل دانش به مزیت رقابتی سازمانها بایستی محیطی فرهنگی به وجود آورند که در آن دانش واطلاعات تسهیم و مدیریت شود و مورد استفاده قرار گیرد.
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذا الرابط] | [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذا الرابط]
Mansour
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذا الرابط]
مقدمه
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذا الرابط] رویکرد نظام مند خلق دریافت سازماندهی دستیابی و استفاده از دانش و آموختهها در سازمان است که در سازمانهای آموزشی به بهبود تصمیمگیری، انعطافپذیری بیشتر و کاهش بار کاری افزایش بهرهوری ایجاد فرصتهای جدید کسب و کار کاهش هزینه و بهبود انگیزه کارکنان کمک میکند. مدیریت دانش یکی از ابزارها برای مقابله با مسایل جاری سازمان و موضوع مهمی است زیرا به مهمترین سرمایه ارزشمند سازمان یعنی سرمایه فکری (Intellectual Capital) مربوط میشود.
اصطلاح مدیریت دانش طی دهه گذشته توجه و اقبال بسیاری در عرصه کسب و کار یافته است. علت این اقبال و توجه آن است که بسیاری از مدیران سازمانهای مختلف مدیریت دانش را به عنوان فرآیندی قلمداد میکنند که سازمانها را قادر می سازد از داراییهای دانش برای ایجاد ارزش در سازمانها استفاده کنند. امروزه مدیریت دانش به عنوان یکی از وظایف و کارکردهای اصلی سازمان محسوب میشود. مدیریت دانش و مدیریت نوآوری در حوزه مدیریتی متمایزی هستند که به نظر میرسد دارای تأثیرات و نتایج مجزایی هستند. با وجود این یکی از دغدغههای عمده و اصلی مدیران ارشد سازمانها این است که از طریق کاربرد مؤثر داراییهای دانش به ایجاد، تحکیم و توسعه نوآوری بپردازند.
1-ترکیب مدیریت دانش و نوآوری:
افزایش رقابت بین بنگاهها در مقیاس جهانی باعث شده است که تفکیک یا عدم تفکیک حوزههای مدیریت دانش یا مدیریت نوآوری موضوع چندان استراتژیک و مهمی به شمار نیاید. در عوض موضوع استراتژیک و مهم کاربرد مدیریت دانش در فرآیندهای مدیریت نوآوری است که موجب میشود سازمانها عملکرد خود را ارتقا ببخشند در گذشته سازمانها با تکیه بر نوآوری جدید برای ارتقا عملکرد سازمان از خود میپرسیدند نوآوری چگونه میتواند عملکرد سازمانی را ارتقا ببخشد در حالی که امروزه با تکیه بر نوآوری دانش به عنوان منبع بالقوه مزیت رقابتی از خود میپرسند چگونه توسل به نوآوری دانش ما را قادر میسازد که در دنیای پر تلاطم کسب و کار به مزیت رقابتی بلندمدت نایل شویم.
2-اهمیت دانش:
گذر به انقلاب دانش: در اقتصاد نوین دانش منبع اصلی توسعه اقتصادی و صنعتی است و سایر عوامل سنتی تولید مانند زمین، نیروی کار و سرمایه در مرتبه بعدی اهمیت قرار دارند (Drucke, 1994) عوامل سنتی تولید از نظر مقیاس و دامنه با محدودیت رو به رو بوده و افزایش نهایی آنها به بازده نزولی سرمایهگذاری منجر میشود. در مقابل قانون اقتصادی دیگر بر بازده دانش حکمفرماست. سرمایهگذاری بیشتر در دانش یا اطلاعات به بازدهی بالاتری ختم خواهد شد. نگرش سنتی به نوآوری از تأکید بر داراییهای فیزیکی و ملموس به فرآیندهای جذب و همانندسازی و تسهیم دانش برای ایجاد نوآوری در دانش مبدل شده است. در چنین شرایطی دانش به عامل کلیدی ارتقای عملکرد سازمانی تبدیل شده است.هر چند صاحبنظران رشته نوآوری اهمیت دانش را به رسمیت میشناسند. امّا ابهام موجود بین ارزش دانش و اطلاعات سازمانها را ناچار ساخته است که میلیاردها دلار در فناوری اطلاعات سرمایهگذاری کنند.
3- مهارت مدیریت دانش:
دانش از طریق اثرگذاری در محصولات فرآیندها و افراد موجب ایجاد ارزش برای سازمانها میشود. در حالی که مدیریت دانش اطلاعات داده و داراییهای فکری را به ارزشهای دیرپا و ماندگار تبدیل میکند (Dell, 1996) . به دلیل نیاز سازمانها به نوآوری توجه به مدیریت دانش با توجه به مدیریت نوآوری همراه و همگام بوده است.
تاكنون دستاوردهاى مديريت دانش مهم و چشمگير بوده است. یکی از دستاوردهای مدیریت دانش در حیطه کسب و کار عبارت است محصول مانند حق اختراع یا اعطای امتیاز فناوری سرمایه فکری (فرآیند مانند رویههای مالی) با روشهای تولید (سرمایه ساختاری) افراد مانند نیروی متخصص � سرمایه انسانی.مجامع دانشگاهی جدیداً سازمانها را به عنوان منابع دانش در نظر میگیرند قابلیت رقابت سازمانها با تواناییها و ظرفیتهای سازمانی مشخص میشود. با تمرکز بر مدیریت دانش دیدگاه متکی بر دانش را در سازمانها تبیین نماییم. بحثهایی که در مدیریت دانش بیان میشود داده � اطلاعات- دانش میباشد. معمولاً داده به عنوان مواد خام اطلاعات به عنوان مجموعه سازمان یافتهای از داده و دانش به عنوان اطلاعات مفهوم شناخته میشود. ارتباط تنگاتنگی دارند. همانگونه که در شکل نشان داده شده است داده و اطلاعات بر مبنای سازمان و اطلاعات و دانش بر مبنای تفسیر از یکدیگر جدا شده است.
4- ماهیت دانش سازمانی
دانش فردی برای توسعه دانش پایه سازمانی ضروری است. هر چند دانش سازمانی حاصل جمع سادهای از دانشهای فردی نیست. (بات، 2000).تعامل بین فناوری فنون و انسان مفهوم مدیریت دانش را عمق میبخشد زیرا الگوی تعامل بین فناوری فنون و انسان برای هر سازمان منحصر به فرد است که به راحتی قابل داد وستد یا تقلید توسط سازمان های دیگر نیست. به طور کلی سازمانهای دارای دانش پیش زمینه و دانش پس زمینه هستند دستیابی تدوین تنظیم و نسخهبرداری از دانش پیش زمینه اسان است. در حالیکه ضمنی و مستقر بودن دانش پس زمینه نسخه برداری و تقلید از آن مشکل کرده است. این امر بستگی به تاریخچه سازمانی و کم و کیف آن دارد.
ما مدیریت دانش را فرآیند ایجاد تأیید ارائه توزیع و کاربرد دانش میدانیم این پنج عامل در حوزه مدیریت دانش برای یک سازمان زمینه اموزش بازخورد آموزش مجدد و یا حذف آموزش را فراهم می آورد ه معمولاً برای ایجاد نگهداری و احیاء قابلیتهای سازمان مورد نیاز است.5- فرهنگ ایجاد دانش
سازمانها به منظور هدایت دانش فردی در جهت اهداف سازمانی باید محیطی را برای اشتراک انتقال و تقابل دانش در میان اعضا به وجود آورند (نوناکا و تاکوپی، 1995) (دانش مجموعه) باید هر فعالیتی را در راستای توسعه تعامل منطقی بین کارکردها هدایت نمود. مدیریت دانش به تغییر فرهنگ همکاری و فرآیندهای تجاری به منظور ممکن ساختن اشتراک اطلاعات اشاره دارد. این کار همانند فعالیت در زیر مجموعههای فرهنگی و اجتماعی است. در محیطهای پویا سازمانها با یک سلسله مسایل ناخواسته و موقعیت های پیشبینی نشده رو به رو هستند که کنترل آنها توسط فرد در سازمان دشوار است. با این حال به کارگیری الگوهای تعامل بین اعضاء فناوریها و فرهنگ یک سازمان میتواند با شرایط دشوار رو به رو شود (Hutchins, 1991) و یک و (روبرتس) این الگوی تعاملی را مجموعه عقلهای سازمان نامیدهاند به این معنا که کارهای پیچیده در یک سازمان توسط یک فرد انجام نمیگیرد. بلکه تعامل بین فناوریها فنون و افراد است که یک سازمان را در انجام وظایف خطیر خود یاری میکند. بنابراین یکی از وظایف دشوار مدیرتی ایجاد همکاری بین بستههای مختلف دانش از طریق تبادل و اشتراک اطلاعات است.
6- مدیریت دانش در سازمان
در دستهبندی که از سوی صاحبنظران کسب و کار ارائه گردید. دهه 1980 را دهه جنبش کیفیت (تأکید بر اینکه برای دستیابی به کیفیت بهتر همه کارکنان باید از قدرت فکری خود بهتر استفاده کنند) دهه 1991 را دهه مهندسی مجدد (استفاده از فناوری برای بهبودفرآیندهای فکری خود بهتر استفاده کنند) دهه 200 را دهه مدیریت دانش لقب دادهاند. دانش همان صورت ذهنی ایدهها واقعیتها مفاهیم دادهها و تکنیکهای ثبت شده در حافظه انسان است.که از مغز انسان سرچشمه میگیرد. و مبتنی بر اطلاعاتی است که با تجربه و باورها و ارزشهای شخصی همراه با تصمیم و عمل وی دگرگون و بارور میشود. دانش هر شخص با دانش فرد دیگری که همان اطلاعات را دریافت میکند، یکسان نیست. اهمیت فزاینده دانش در عصر حاضر سازمانها را ناگزیر میسازد تا نسبت به معانی چون خلاقیت، تکنیک خلاقیت در محصول یا فرآیند و خلاقیت سازمانی یا استراتژیک با تعمقی بیشتر بیندیشند این موضوع سازمانها را با چالشهایی در زمینه چگونگی پردازش دانش و ایجاد آن مواجه میسازد.نوناکا در مدل یکپارچه خود برای ایجاد دانش پویا از دانش به عنوان عامل محرک درونی یاد میکند. دانشی که مفهومی در بر نداشته باشد، در واقع اطلاعات خواهد بود و اطلاعات زمانی به دانش تبدیل میگردد که توسط اشخاص تفسیر گردیده با عقاید و تعهدات آنها آمیخته شده و به آن مفهوم داده میشود و به تبع تبدیل دانش به منبع استراتژیک برای رقابت و بقای سازمانها و جوامع نیاز به توسعه و اشراف بر روشهای خلق اشتراک و به کارگیری آن حیاتی میشود.تقاضا برای دانش به نوبه خود به تقاضا برای افزایش ذخیره دانش و توزیع آن منجر میگردد. مدیریت دانش مجموعهای از فرآیندها برای فهم و به کارگیری منبع استراتژیک دانش در سازمان است. مدیریت دانش رویکردی ساخت یافته است که رویههایی را برای شناسایی ارزیابی و سازماندهی ذخیره و به کارگیری دانش به منظور تأمین نیازها و اهداف سازمان برقرار می سازد. مدیریت دانش علاوه بر مدیریت اطلاعات تسهیل در ایجاد دانش جدید و مدیریت روشهای تسهیم و کاربری دانش را نیز بر عهده دارد. بسته به اینکه دانش از لحاظ فیزیکی در کجا قرار میگیرد و میتوان آن را دو نوع دانش تصریحی و ضمنی تقسیم بندی کرد. به عقیده نوناکا دانش سازمانی از طریق تعامل اجتماعی میان دانش ضمنی و تصریحی توسعه مییابد وی با توجه به این فرض اساسی که دانش به عنوان سرمایه اصلی سازمان مستلزم هماهنگی و یکپارچه سازی است و با ایجاد تعاملی پویا بین دو نوع از دانش به چهار راهبرد اساسی اجتماعی کردن (از دانش ضمنی به دانش ضمنی) بیرونسازی (از دانش ضمنی به دانش تصریحی) ترکیب (از دانش تصریحی به دانش تصریحی) درونی سازی (از دانش تصریحی) به (دانش ضمنی) در فرآیند تبدیل شدانش اشاره میکند از این طریق سازمان قادر خواهد بود به خلق و توسعه دانش جدید اقدام کند.
7- تعامل بین فناوری و سیستمهای اجتماعی
مطمئناً هر چه سازمان در پردازش داده کارآمدتر باشد در تولید اطلاعات تواناتر خواهد بود. استفاده از کامپیوترهای پیشرفته و شبکههای ارتباطی ابزارهای مؤثری برای استخراج داده در یک سازمان است. با این حال مسأله تفسیر هنوز باقی است. چرا که از فناوریهای اطلاعات تنها برای تفسیر مسایل محدودی میتوان استفاده کرد. در یک محیط پویا محیطی که سازمان هر روزه با مسایل جدید و غیر منتظرهای رو به رو میشود. در بهترین حالت میتوان از فناوری اطلاعات برای تبدیل داده به اطلاعات بهره جست، تنها انسانها هستند که اطلاعات تفسیر کرده و به دانش تبدیل میکنند. همان طور که قبلاً بیان شد چرخه میان داده اطلاعات و دانش بازگشتی است بنابراین سازمان باید به سرعت داده را به اطلاعات و اطلاعات را به دانش تبدیل نماید. در همان حال سازمان نباید بیش از حد بر دانش پایه خود تأکید داشته باشد. به گونهای که در اثر غفلت دانش را به اطلاعات و اطلاعات را به داده تبدیل کند. به عبارت دیگر پارهای از دانش زمان زیادی در محتوای کنونی نمیگنجد و سازمان باید به سرعت آن را از دانش پایه حذف نماید. در چنین شرایطی ابزارها سازمان را در تبدیل �داده� به اطلاعات یاری میدهند و افراد از قابلیت تفسیر اطلاعات برخوردار میشود.
بنابراین در مدیریت دانش یک سازمان نیاز به شکل دهی و تعریف مجدد تقابلهای موجود میان افراد فناوری و فنون خود را دارد. فنونی که توسط متصدیان و کاربران مورد استفاده قرار میگیرد. نشان میدهد که به چه شکلی تکنولوژی مورد استفاده قرار گرفته و چگونه معنای اطلاعات استنباط شده است. در پایان میتوانیم بگوییم که یک سازمان یک سیستم کاملاً فنی یا اجتماعی نیست سازمان سیستمی از تجربیات شخصی روابط اجتماعی و فناوری است فناوری با کاستن محدودیتهای ناشی از عوامل فردی یا فیزیکی همکاری بین گروههای کاری را افزایش میدهد با این حال معنا دادن به این روند بر عهده متخصصان است در عین حال متخصصین سازمانها با فناوری ها و فنون تعامل داشته و علاقمند هستند که یافتههای آنها از منظرهای مختلفی مورد توجه قرار گیرد. این فرآیند تعامل در گسترش دیدگاهی جامع به واقعیتها مفید بوده و امکان انسجام و یکپارچگی اجزا بدنه دانش را در سازمان فراهم میآورد.
8- تکامل نوآوری دانش
سازمانهای امروزی بیوقفه تلاش میکنند تا خود را از رقبایشان متمایز کنند. کسب توانایی لازم برای ایجاد تمایز کاربرد هوشمندانه داراییهای دانش برای مقاصد نوآوری است بنابراین بسیاری از سازمانها درصدند بر مبنای فرآیندهای خاص تولید مهارتهای خاص و کمیاب خلاقیت و اقدامات مدیریتی نظیر مدیریت زنجیره عرضه و مدیریت روابط مشتری تکنیکهای جدید را بیازمایند (Gold et al, 2000)
امروزه سازمانها سخت تلاش میکنند که به عنوان پیشگامان مهارتهای مدیریت دانش شناخته شده و از این طریق مزد تلاش و کوشش خود را بگیرند این مهم از طریق کاربرد دانش برای مقاصد نوآوری امکانپذیر است.
همه انواع اطلاعات را نمیتوان به عنوان دارایی دانش در نظر گرفت. این سازمانها هستند که قادرند با توجه به محیط و اهداف کسب و کار مشخص سازند که چرا اطلاعاتی را میتوان دارایی دانش قلمداد کرد. معمولاً داراییهای دانش را به دو دسته داراییهای عینی و داراییهای ذهنی طبقه بندی میکنند. برای مثال داراییهای عینی عبارتند از حق اختراع مارک تجاری و غیره این نوع اطلاعات را میتوان با استفاده از فناوری اطلاعات ثبت و بایگانی و کددار کرد. داراییهای ذهنی به اطلاعات موجود در افکار مردم اشاره دارد که نمیتوان آنها را ثبت بایگانی و کددار کرد (Amidon, 1997, Druker, 1998).
9- اقدامات دانش مدار
هدف اقدامات دانش مدار شناسایی گوهر دانش از بین دریای پهناور اطلاعات است. اینترنت به خاطر کاربرد آسان، دسترسی سریع و کم هزینهای که دارد ابزار سودمندی برای اقدامات دانش مدار به شمار میرود تأثیر اقدامات دانش مدار بر نوآوری تا حدود زیادی به خلاقیت و تخیل انسانی و داراییهای دانش موجود بستگی دارد (Malhotea, 2001, 1997) براساس مطالعه ای که بر روی مهارتهای مدیریت دانش سازمانهای استفاده کننده از اینترنت انجام گرفته اقدامات و گانه دانش مدار عبارتند از:
نتیجه گیری:
نتیجهای که از این [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذا الرابط] میتوانیم بگیریم که مدیریت دانش سؤال سادهای درباره ذخیره، بازیابی و انتقال اطلاعات نیست بلکه بیشتر تعبیر و سازماندهی اطلاعات از جهات مختلف است. تنها با تغییر فرهنگ سازمانی است که میتوان به تدریج الگوی تعامل بین افراد فناوریها و فنون را در سازمان خود تغییر داد. وقتی محیط پویا و پیچیده است برای سازمانهای ضروری است که به طور مداوم دانش جدید را به شکل جدید اعتباربخشی و کاربرد در محصولات و خدمات خود بکار گیرند. استفاده از فناوری باعث بهرهوری افراد و انسجام اطلاعات در درون سازمان شده و تیمهای اجتماعی تفسیر اطلاعات را از طریق ارائه دیدگاههای مختلف در یک زمینه انجام میدهند. مدیریت دانش یک روند آگاهانه ایجاد دانش اعتباربخشی به دانش ارائه، توزیع دانش و کاربرد آن است. هماهنگی بین اجزاء ضروری است چرا که نقصان در یکی از آنها باعث نقصان در نتیجه است اگر مدیریت سازمان در صدد است که مدیریت دانش در اولویت گیرد بایستی تعادل موجود بین افراد و فناوریها را مورد تجدید نظر قرار دهد تأکید زیاد بر افراد یا فناوری نامناسب است به جای آن مدیر باید الگوی تقابل میان فناوریهای افراد و فنون را مورد تجدید نظر قرار دهد تا افراد از این ابزارها استفاده کنند تنها با تغییر الگوی تبادل است که مدیران میتوانند از دانش برای منافع رقابتی سازمان بهره ببرند در پایان میتوانیم بیان نماییم که مدیریت دانش در واقع ساختار سازمان و اهداف یک سازمان و اطلاعات و تصمیم گیری یک سازمان را تحت تأثیر قرار میدهد و سازمانی که خواهان یک موقعیت سرآمد در مقایسه با رقبای خود است می بایست در پاسخگویی به نیازها و انتظارات مشتری با استفاده از دانش رقابتی موجود در سازمان عمل کند.]
اكبر احمدي- کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی
چکیده:
در بحث [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذا الرابط] میتوانیم بیان کنیم که فعالیتهایی در زمینه ایجاد دانش اعتبار بخشی و نمایش و عرضه دانش، اشاعه دانش و فعالیتهای بهرهگیری از آن تقسیمبندی نمود. سازمانها به منظور استفاده از دانش باید به سرعت در فعالیتهای مربوط به مدیریت دانش موازنه ایجاد کنند. برخی از سازمانها براین باورند که با تمرکز صرف بر افراد فناوری و فنون میتوان دانش را مدیریت کرد. تمرکز صرف بر این سه عامل به ادامه فعالیتهای رقابتی سازمانها کمک نمیکند. بلکه تعامل بین اینها است که به شکل مؤثری سازمان را در زمینه مدیریت دانش خود توانمند میسازد. مدیریت دانش سازمانی در جهان دانش مدار امروز رمز کامیابی و پیشگامی است. منشأ تشکیل دانش
د اده (Data) دادهها رشته واقعیتهای عینی و مجرد در مورد رویدادها هستند به این ترتیب زمان انجام یک معامله و مبلغ پرداخت شده هر یک به تنهایی دادهای در مورد این رویداد به شمار میآیند. [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذا الرابط] یعنی فرآیند استفاده خلاق و مؤثر و کارآمد از کلیه دانش و اطلاعات در دسترس سازمان به نفع مشتری و در نتیجه به سود خود سازمان و یا به عبارت دیگر فرآیند تبدیل دانش ضمنی به دانش کاربردی است. به این ترتیب ملاحظه میشود که دانش دارای فکری است که از داراییهای سنتی سرمایهای مهمتر خواهد بود. برای بدست آوردن توان تبدیل دانش به مزیت رقابتی سازمانها بایستی محیطی فرهنگی به وجود آورند که در آن دانش واطلاعات تسهیم و مدیریت شود و مورد استفاده قرار گیرد.
<TABLE border=0 cellSpacing=0 cellPadding=3 width="100%"> <TR> <td align=middle></TD> <td align=middle></TD> <td align=middle></TD> <td align=middle></TD> <td align=middle></TD></TR> <TR> <td align=middle>1</TD> <td align=middle>2</TD> <td align=middle>3</TD> <td align=middle>4</TD> <td align=middle>5</TD></TR></TABLE> | |
Mansour
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذا الرابط]
مقدمه
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذا الرابط] رویکرد نظام مند خلق دریافت سازماندهی دستیابی و استفاده از دانش و آموختهها در سازمان است که در سازمانهای آموزشی به بهبود تصمیمگیری، انعطافپذیری بیشتر و کاهش بار کاری افزایش بهرهوری ایجاد فرصتهای جدید کسب و کار کاهش هزینه و بهبود انگیزه کارکنان کمک میکند. مدیریت دانش یکی از ابزارها برای مقابله با مسایل جاری سازمان و موضوع مهمی است زیرا به مهمترین سرمایه ارزشمند سازمان یعنی سرمایه فکری (Intellectual Capital) مربوط میشود.
اصطلاح مدیریت دانش طی دهه گذشته توجه و اقبال بسیاری در عرصه کسب و کار یافته است. علت این اقبال و توجه آن است که بسیاری از مدیران سازمانهای مختلف مدیریت دانش را به عنوان فرآیندی قلمداد میکنند که سازمانها را قادر می سازد از داراییهای دانش برای ایجاد ارزش در سازمانها استفاده کنند. امروزه مدیریت دانش به عنوان یکی از وظایف و کارکردهای اصلی سازمان محسوب میشود. مدیریت دانش و مدیریت نوآوری در حوزه مدیریتی متمایزی هستند که به نظر میرسد دارای تأثیرات و نتایج مجزایی هستند. با وجود این یکی از دغدغههای عمده و اصلی مدیران ارشد سازمانها این است که از طریق کاربرد مؤثر داراییهای دانش به ایجاد، تحکیم و توسعه نوآوری بپردازند.
1-ترکیب مدیریت دانش و نوآوری:
افزایش رقابت بین بنگاهها در مقیاس جهانی باعث شده است که تفکیک یا عدم تفکیک حوزههای مدیریت دانش یا مدیریت نوآوری موضوع چندان استراتژیک و مهمی به شمار نیاید. در عوض موضوع استراتژیک و مهم کاربرد مدیریت دانش در فرآیندهای مدیریت نوآوری است که موجب میشود سازمانها عملکرد خود را ارتقا ببخشند در گذشته سازمانها با تکیه بر نوآوری جدید برای ارتقا عملکرد سازمان از خود میپرسیدند نوآوری چگونه میتواند عملکرد سازمانی را ارتقا ببخشد در حالی که امروزه با تکیه بر نوآوری دانش به عنوان منبع بالقوه مزیت رقابتی از خود میپرسند چگونه توسل به نوآوری دانش ما را قادر میسازد که در دنیای پر تلاطم کسب و کار به مزیت رقابتی بلندمدت نایل شویم.
2-اهمیت دانش:
گذر به انقلاب دانش: در اقتصاد نوین دانش منبع اصلی توسعه اقتصادی و صنعتی است و سایر عوامل سنتی تولید مانند زمین، نیروی کار و سرمایه در مرتبه بعدی اهمیت قرار دارند (Drucke, 1994) عوامل سنتی تولید از نظر مقیاس و دامنه با محدودیت رو به رو بوده و افزایش نهایی آنها به بازده نزولی سرمایهگذاری منجر میشود. در مقابل قانون اقتصادی دیگر بر بازده دانش حکمفرماست. سرمایهگذاری بیشتر در دانش یا اطلاعات به بازدهی بالاتری ختم خواهد شد. نگرش سنتی به نوآوری از تأکید بر داراییهای فیزیکی و ملموس به فرآیندهای جذب و همانندسازی و تسهیم دانش برای ایجاد نوآوری در دانش مبدل شده است. در چنین شرایطی دانش به عامل کلیدی ارتقای عملکرد سازمانی تبدیل شده است.هر چند صاحبنظران رشته نوآوری اهمیت دانش را به رسمیت میشناسند. امّا ابهام موجود بین ارزش دانش و اطلاعات سازمانها را ناچار ساخته است که میلیاردها دلار در فناوری اطلاعات سرمایهگذاری کنند.
3- مهارت مدیریت دانش:
دانش از طریق اثرگذاری در محصولات فرآیندها و افراد موجب ایجاد ارزش برای سازمانها میشود. در حالی که مدیریت دانش اطلاعات داده و داراییهای فکری را به ارزشهای دیرپا و ماندگار تبدیل میکند (Dell, 1996) . به دلیل نیاز سازمانها به نوآوری توجه به مدیریت دانش با توجه به مدیریت نوآوری همراه و همگام بوده است.
تاكنون دستاوردهاى مديريت دانش مهم و چشمگير بوده است. یکی از دستاوردهای مدیریت دانش در حیطه کسب و کار عبارت است محصول مانند حق اختراع یا اعطای امتیاز فناوری سرمایه فکری (فرآیند مانند رویههای مالی) با روشهای تولید (سرمایه ساختاری) افراد مانند نیروی متخصص � سرمایه انسانی.مجامع دانشگاهی جدیداً سازمانها را به عنوان منابع دانش در نظر میگیرند قابلیت رقابت سازمانها با تواناییها و ظرفیتهای سازمانی مشخص میشود. با تمرکز بر مدیریت دانش دیدگاه متکی بر دانش را در سازمانها تبیین نماییم. بحثهایی که در مدیریت دانش بیان میشود داده � اطلاعات- دانش میباشد. معمولاً داده به عنوان مواد خام اطلاعات به عنوان مجموعه سازمان یافتهای از داده و دانش به عنوان اطلاعات مفهوم شناخته میشود. ارتباط تنگاتنگی دارند. همانگونه که در شکل نشان داده شده است داده و اطلاعات بر مبنای سازمان و اطلاعات و دانش بر مبنای تفسیر از یکدیگر جدا شده است.
دانش |
داده |
اطلاعات |
4- ماهیت دانش سازمانی
دانش فردی برای توسعه دانش پایه سازمانی ضروری است. هر چند دانش سازمانی حاصل جمع سادهای از دانشهای فردی نیست. (بات، 2000).تعامل بین فناوری فنون و انسان مفهوم مدیریت دانش را عمق میبخشد زیرا الگوی تعامل بین فناوری فنون و انسان برای هر سازمان منحصر به فرد است که به راحتی قابل داد وستد یا تقلید توسط سازمان های دیگر نیست. به طور کلی سازمانهای دارای دانش پیش زمینه و دانش پس زمینه هستند دستیابی تدوین تنظیم و نسخهبرداری از دانش پیش زمینه اسان است. در حالیکه ضمنی و مستقر بودن دانش پس زمینه نسخه برداری و تقلید از آن مشکل کرده است. این امر بستگی به تاریخچه سازمانی و کم و کیف آن دارد.
ایجاد دانش |
اعتبار بخشی به دانش |
سازماندهی دانش |
اشاعه دانش |
سازمانها به منظور هدایت دانش فردی در جهت اهداف سازمانی باید محیطی را برای اشتراک انتقال و تقابل دانش در میان اعضا به وجود آورند (نوناکا و تاکوپی، 1995) (دانش مجموعه) باید هر فعالیتی را در راستای توسعه تعامل منطقی بین کارکردها هدایت نمود. مدیریت دانش به تغییر فرهنگ همکاری و فرآیندهای تجاری به منظور ممکن ساختن اشتراک اطلاعات اشاره دارد. این کار همانند فعالیت در زیر مجموعههای فرهنگی و اجتماعی است. در محیطهای پویا سازمانها با یک سلسله مسایل ناخواسته و موقعیت های پیشبینی نشده رو به رو هستند که کنترل آنها توسط فرد در سازمان دشوار است. با این حال به کارگیری الگوهای تعامل بین اعضاء فناوریها و فرهنگ یک سازمان میتواند با شرایط دشوار رو به رو شود (Hutchins, 1991) و یک و (روبرتس) این الگوی تعاملی را مجموعه عقلهای سازمان نامیدهاند به این معنا که کارهای پیچیده در یک سازمان توسط یک فرد انجام نمیگیرد. بلکه تعامل بین فناوریها فنون و افراد است که یک سازمان را در انجام وظایف خطیر خود یاری میکند. بنابراین یکی از وظایف دشوار مدیرتی ایجاد همکاری بین بستههای مختلف دانش از طریق تبادل و اشتراک اطلاعات است.
6- مدیریت دانش در سازمان
در دستهبندی که از سوی صاحبنظران کسب و کار ارائه گردید. دهه 1980 را دهه جنبش کیفیت (تأکید بر اینکه برای دستیابی به کیفیت بهتر همه کارکنان باید از قدرت فکری خود بهتر استفاده کنند) دهه 1991 را دهه مهندسی مجدد (استفاده از فناوری برای بهبودفرآیندهای فکری خود بهتر استفاده کنند) دهه 200 را دهه مدیریت دانش لقب دادهاند. دانش همان صورت ذهنی ایدهها واقعیتها مفاهیم دادهها و تکنیکهای ثبت شده در حافظه انسان است.که از مغز انسان سرچشمه میگیرد. و مبتنی بر اطلاعاتی است که با تجربه و باورها و ارزشهای شخصی همراه با تصمیم و عمل وی دگرگون و بارور میشود. دانش هر شخص با دانش فرد دیگری که همان اطلاعات را دریافت میکند، یکسان نیست. اهمیت فزاینده دانش در عصر حاضر سازمانها را ناگزیر میسازد تا نسبت به معانی چون خلاقیت، تکنیک خلاقیت در محصول یا فرآیند و خلاقیت سازمانی یا استراتژیک با تعمقی بیشتر بیندیشند این موضوع سازمانها را با چالشهایی در زمینه چگونگی پردازش دانش و ایجاد آن مواجه میسازد.نوناکا در مدل یکپارچه خود برای ایجاد دانش پویا از دانش به عنوان عامل محرک درونی یاد میکند. دانشی که مفهومی در بر نداشته باشد، در واقع اطلاعات خواهد بود و اطلاعات زمانی به دانش تبدیل میگردد که توسط اشخاص تفسیر گردیده با عقاید و تعهدات آنها آمیخته شده و به آن مفهوم داده میشود و به تبع تبدیل دانش به منبع استراتژیک برای رقابت و بقای سازمانها و جوامع نیاز به توسعه و اشراف بر روشهای خلق اشتراک و به کارگیری آن حیاتی میشود.تقاضا برای دانش به نوبه خود به تقاضا برای افزایش ذخیره دانش و توزیع آن منجر میگردد. مدیریت دانش مجموعهای از فرآیندها برای فهم و به کارگیری منبع استراتژیک دانش در سازمان است. مدیریت دانش رویکردی ساخت یافته است که رویههایی را برای شناسایی ارزیابی و سازماندهی ذخیره و به کارگیری دانش به منظور تأمین نیازها و اهداف سازمان برقرار می سازد. مدیریت دانش علاوه بر مدیریت اطلاعات تسهیل در ایجاد دانش جدید و مدیریت روشهای تسهیم و کاربری دانش را نیز بر عهده دارد. بسته به اینکه دانش از لحاظ فیزیکی در کجا قرار میگیرد و میتوان آن را دو نوع دانش تصریحی و ضمنی تقسیم بندی کرد. به عقیده نوناکا دانش سازمانی از طریق تعامل اجتماعی میان دانش ضمنی و تصریحی توسعه مییابد وی با توجه به این فرض اساسی که دانش به عنوان سرمایه اصلی سازمان مستلزم هماهنگی و یکپارچه سازی است و با ایجاد تعاملی پویا بین دو نوع از دانش به چهار راهبرد اساسی اجتماعی کردن (از دانش ضمنی به دانش ضمنی) بیرونسازی (از دانش ضمنی به دانش تصریحی) ترکیب (از دانش تصریحی به دانش تصریحی) درونی سازی (از دانش تصریحی) به (دانش ضمنی) در فرآیند تبدیل شدانش اشاره میکند از این طریق سازمان قادر خواهد بود به خلق و توسعه دانش جدید اقدام کند.
7- تعامل بین فناوری و سیستمهای اجتماعی
مطمئناً هر چه سازمان در پردازش داده کارآمدتر باشد در تولید اطلاعات تواناتر خواهد بود. استفاده از کامپیوترهای پیشرفته و شبکههای ارتباطی ابزارهای مؤثری برای استخراج داده در یک سازمان است. با این حال مسأله تفسیر هنوز باقی است. چرا که از فناوریهای اطلاعات تنها برای تفسیر مسایل محدودی میتوان استفاده کرد. در یک محیط پویا محیطی که سازمان هر روزه با مسایل جدید و غیر منتظرهای رو به رو میشود. در بهترین حالت میتوان از فناوری اطلاعات برای تبدیل داده به اطلاعات بهره جست، تنها انسانها هستند که اطلاعات تفسیر کرده و به دانش تبدیل میکنند. همان طور که قبلاً بیان شد چرخه میان داده اطلاعات و دانش بازگشتی است بنابراین سازمان باید به سرعت داده را به اطلاعات و اطلاعات را به دانش تبدیل نماید. در همان حال سازمان نباید بیش از حد بر دانش پایه خود تأکید داشته باشد. به گونهای که در اثر غفلت دانش را به اطلاعات و اطلاعات را به داده تبدیل کند. به عبارت دیگر پارهای از دانش زمان زیادی در محتوای کنونی نمیگنجد و سازمان باید به سرعت آن را از دانش پایه حذف نماید. در چنین شرایطی ابزارها سازمان را در تبدیل �داده� به اطلاعات یاری میدهند و افراد از قابلیت تفسیر اطلاعات برخوردار میشود.
بنابراین در مدیریت دانش یک سازمان نیاز به شکل دهی و تعریف مجدد تقابلهای موجود میان افراد فناوری و فنون خود را دارد. فنونی که توسط متصدیان و کاربران مورد استفاده قرار میگیرد. نشان میدهد که به چه شکلی تکنولوژی مورد استفاده قرار گرفته و چگونه معنای اطلاعات استنباط شده است. در پایان میتوانیم بگوییم که یک سازمان یک سیستم کاملاً فنی یا اجتماعی نیست سازمان سیستمی از تجربیات شخصی روابط اجتماعی و فناوری است فناوری با کاستن محدودیتهای ناشی از عوامل فردی یا فیزیکی همکاری بین گروههای کاری را افزایش میدهد با این حال معنا دادن به این روند بر عهده متخصصان است در عین حال متخصصین سازمانها با فناوری ها و فنون تعامل داشته و علاقمند هستند که یافتههای آنها از منظرهای مختلفی مورد توجه قرار گیرد. این فرآیند تعامل در گسترش دیدگاهی جامع به واقعیتها مفید بوده و امکان انسجام و یکپارچگی اجزا بدنه دانش را در سازمان فراهم میآورد.
8- تکامل نوآوری دانش
سازمانهای امروزی بیوقفه تلاش میکنند تا خود را از رقبایشان متمایز کنند. کسب توانایی لازم برای ایجاد تمایز کاربرد هوشمندانه داراییهای دانش برای مقاصد نوآوری است بنابراین بسیاری از سازمانها درصدند بر مبنای فرآیندهای خاص تولید مهارتهای خاص و کمیاب خلاقیت و اقدامات مدیریتی نظیر مدیریت زنجیره عرضه و مدیریت روابط مشتری تکنیکهای جدید را بیازمایند (Gold et al, 2000)
امروزه سازمانها سخت تلاش میکنند که به عنوان پیشگامان مهارتهای مدیریت دانش شناخته شده و از این طریق مزد تلاش و کوشش خود را بگیرند این مهم از طریق کاربرد دانش برای مقاصد نوآوری امکانپذیر است.
همه انواع اطلاعات را نمیتوان به عنوان دارایی دانش در نظر گرفت. این سازمانها هستند که قادرند با توجه به محیط و اهداف کسب و کار مشخص سازند که چرا اطلاعاتی را میتوان دارایی دانش قلمداد کرد. معمولاً داراییهای دانش را به دو دسته داراییهای عینی و داراییهای ذهنی طبقه بندی میکنند. برای مثال داراییهای عینی عبارتند از حق اختراع مارک تجاری و غیره این نوع اطلاعات را میتوان با استفاده از فناوری اطلاعات ثبت و بایگانی و کددار کرد. داراییهای ذهنی به اطلاعات موجود در افکار مردم اشاره دارد که نمیتوان آنها را ثبت بایگانی و کددار کرد (Amidon, 1997, Druker, 1998).
9- اقدامات دانش مدار
هدف اقدامات دانش مدار شناسایی گوهر دانش از بین دریای پهناور اطلاعات است. اینترنت به خاطر کاربرد آسان، دسترسی سریع و کم هزینهای که دارد ابزار سودمندی برای اقدامات دانش مدار به شمار میرود تأثیر اقدامات دانش مدار بر نوآوری تا حدود زیادی به خلاقیت و تخیل انسانی و داراییهای دانش موجود بستگی دارد (Malhotea, 2001, 1997) براساس مطالعه ای که بر روی مهارتهای مدیریت دانش سازمانهای استفاده کننده از اینترنت انجام گرفته اقدامات و گانه دانش مدار عبارتند از:
محصولات 1- تعیین نوع و گونه دانش 2- ایجاد پایگاههای دانش 3- تبدیل دانش به محصولات و خدمات جدید افراد 1- ایجاد دانش یا تیمهای سرمایه فکری 2- تأسیس مراکز دانش مردم مدار 3- استفاده از فنون گروهی برای مبادله دانش بین افراد | فرآیندها 1- کسب و کاربرد مجدد اطلاعات به عنوان دانش 2- آموزش فرآیندهای دانش از طریق توزیع � انتشار یا برقراری ارتباطات شخصی 3- سنجش و مدیریت ارزش داراییهای دانش |
نتیجهای که از این [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذا الرابط] میتوانیم بگیریم که مدیریت دانش سؤال سادهای درباره ذخیره، بازیابی و انتقال اطلاعات نیست بلکه بیشتر تعبیر و سازماندهی اطلاعات از جهات مختلف است. تنها با تغییر فرهنگ سازمانی است که میتوان به تدریج الگوی تعامل بین افراد فناوریها و فنون را در سازمان خود تغییر داد. وقتی محیط پویا و پیچیده است برای سازمانهای ضروری است که به طور مداوم دانش جدید را به شکل جدید اعتباربخشی و کاربرد در محصولات و خدمات خود بکار گیرند. استفاده از فناوری باعث بهرهوری افراد و انسجام اطلاعات در درون سازمان شده و تیمهای اجتماعی تفسیر اطلاعات را از طریق ارائه دیدگاههای مختلف در یک زمینه انجام میدهند. مدیریت دانش یک روند آگاهانه ایجاد دانش اعتباربخشی به دانش ارائه، توزیع دانش و کاربرد آن است. هماهنگی بین اجزاء ضروری است چرا که نقصان در یکی از آنها باعث نقصان در نتیجه است اگر مدیریت سازمان در صدد است که مدیریت دانش در اولویت گیرد بایستی تعادل موجود بین افراد و فناوریها را مورد تجدید نظر قرار دهد تأکید زیاد بر افراد یا فناوری نامناسب است به جای آن مدیر باید الگوی تقابل میان فناوریهای افراد و فنون را مورد تجدید نظر قرار دهد تا افراد از این ابزارها استفاده کنند تنها با تغییر الگوی تبادل است که مدیران میتوانند از دانش برای منافع رقابتی سازمان بهره ببرند در پایان میتوانیم بیان نماییم که مدیریت دانش در واقع ساختار سازمان و اهداف یک سازمان و اطلاعات و تصمیم گیری یک سازمان را تحت تأثیر قرار میدهد و سازمانی که خواهان یک موقعیت سرآمد در مقایسه با رقبای خود است می بایست در پاسخگویی به نیازها و انتظارات مشتری با استفاده از دانش رقابتی موجود در سازمان عمل کند.]